روند تکامل هوش تجاری
در این نوشته از روند تکامل هوش تجاری صحبت می کنیم. هوش تجاری موضوعی است که در سالهای اخیر مطرح شده است و در این سالها توجه بسیاری از شرکت ها را به خود جلب کرده است. حالا شرکتها دریافته اند که بدون پیش بینی صحیح و کم خطا نمی توانند تقاضای آینده بازار را معین کنند. در فضای رقابتی امروز این امر از اهمیت ویژه ای برخوردار است زیرا الان سازمانها حاضر نیستند سرمایه خود را در زنجیره تامین نامطمئن و پر ریسک قرار دهند.
در شکل زیر روند تکامل هوش تجاری را می بینیم.
همان طور که در نمودار ملاحظه می کنید ابتدا سیستمهای گزارش دهی به وجود آمدند که در پایین ترین سطح تعامل با کاربر قرار داشتند. پس از آن سیستم اطلاعات مدیریت، سیستم اطلاعات اجرایی، فرآیند تحلیل در حین پردازش ( پردازش تحلیلی برخط : OLAP )، داده کاوی و در نهایت هوش تجاری به کار گرفته شد.
در سال ۱۹۸۹، هوارد دِرسنر که بعدها از تحلیلگران موسسه گارتنر شد، هوش تجاری را برای توصیف « مفاهیم و شیوه های بهبود تصمیمگیری های کسب و کار با استفاده از سیستم های پشتیبان مبتنی بر دادهها و واقعیتها » به کار برد و از اواخر سال ۱۹۹۰ بود که این مفهوم بصورت گسترده مورد استفاده قرار گرفت. البته این مفهوم به سال های قبل از ۱۹۹۰ باز می گردد و ریشه در سیستم اطلاعات مدیریت دارد. در دهه ۱۹۷۰ سیستمهای گزارش دهی معایب عمده ای داشتند. نواقص عمده سیستمهای گزارش دهی عبارتند بودند از:
- عدم پویایی
- دوبعدی بودن گزارش
- عدم قابلیت تجزیه و تحلیل
قبل از سال ۱۹۸۰ مفهوم سیستم اطلاعات اجرایی ( EIS ) مطرح شد. سیستمهای اطلاعات اجرایی مفهوم پشتیبانی کامپیوتر از مدیریت را پدید آوردند چیزی که قبل از آن وجود نداشت و فقط کارکنان خاصی با سیستم ها تعامل داشتند و گزارشها را به مدیریت ارائه می دادند. EIS قابلیتهای جدیدی را پدید آورد:
- سیستم گزارش دهی پویای چندبعدی ( براساس درخواست کاربر )
- تحلیل روند
- پیش بینی و پیش گویی
- حرکت در سطوح مختلف داده ها و جزئیات
- عوامل حیاتی موفقیت ( CSFs )
- وضعیت دسترسی
تا نیمه های دهه ۱۹۹۰ قابلیت های فوق در بسیاری از محصولات بازرگانی پدیدار شد. این قابلیت ها به همراه قابلیت های جدیدی تحت عنوان هوش تجاری یا هوشمندی کسب وکار ظاهر شد.