هوش کسبوکار (Business Intelligence) چیست؟
اگر انتظار دارید هم چنان در بازار رقابتی باقی بمانید، درک آنچه در تمامی زمینههای کسبوکار رخ میدهد بسیار مهم است. بااینحال، زمانی که دادهها در سیلوها ذخیره میشوند، تصمیمگیرندگان ناگزیر هستند تا حتی برای ردیابی شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI) تلاش کنند. تحلیلهای پیشگویانه یا پیشبینیکنندهی پیشرفته را فراموش کنید!
دستیابی به این اطلاعات ارزشمند برای تصمیمگیرندگان کلیدی وعدهی سیستمهای هوش تجاری (BI) امروزی است. این پروژهها لزوماً ساده نیستند، اما دارای ویژگیهای بسیار مؤثری مانند بازدهی مناسب، تصمیمگیری در زمان واقعی و بهینهسازی عملکرد در سراسر سازمان هستند.
هوش تجاری (BI) چیست؟
هوش تجاری (BI) به سیستمهایی اطلاق میشود که سازمان از آنها برای هدایت وجهت دهی استراتژی، تجزیهوتحلیل دادهها و استخراج بینش برای اطلاعرسانی به تصمیمگیرندگان استفاده میکند. هوش کسبوکار (BI) یک رویۀ مؤثر برای تمامی اعضای سازمان است – از رهبران و مدیران گرفته تا کارکنان پشتیبانی و عملیاتی خط مقدم – که این امکان را فراهم می کند تا همۀ اعضای سازمان بر اساس اطلاعات مشترکی که از یک منبع واحد و قابلاعتماد بهدستآمده است، عمل کنند. BI با تعدادی دیگر از رشتهها و حوزههای داده محور همپوشانی دارد. درک تفاوتهای میان آنها و همچنین نحوهی همکاریشان برای ارائۀ ارزش بیشتر، اهمیت دارد.
هوش کسبوکار در مقابل علم داده
BI و علم داده حوزههایی نزدیک اما متمایز هستند. علم داده یک حوزهی بینرشتهای است که معنا و بینش را از مجموعۀ دادههای بزرگ، متنوع و پیچیده استخراج می کند. هم قابلیت پیشبینی بر اساس دادههای موجود را دارد هم قادر است تا نتایج آینده را برای دادههایی که در دسترس نیست پیشبینی کند؛ علم داده تجویزی است و بهترین اقدامات را برای آمادگی جهت دستیابی به نتایج موردنظر تعیین میکند. BI به تحلیل دادههای تجاری بهمنظور درک عملکرد شرکت و ارائۀ بینش عملی اشاره دارد یعنی آنچه قبلاً اتفاق افتاده را تجزیهوتحلیل می کند.
هوش کسبوکار در مقابل تجزیهوتحلیل دادهها در مقابل تجزیهوتحلیل کسبوکار
تجزیهوتحلیل دادهها (Data analytics) به بررسی مجموعۀ دادهها یا ایجاد مدلهای تحلیلی برای کشف الگوها و نتیجهگیری در مورد اطلاعات اشاره دارد. تجزیهوتحلیل کسبوکار (Business analytics) یک کاربرد خاصتر از تجزیهوتحلیل دادهها است که به تجزیهوتحلیل دادههای تجاری یا کسبوکار اشاره دارد. تجزیهوتحلیل کسبوکار شامل داده کاوی، یادگیری ماشین و تجزیهوتحلیل آماری برای پیشبینی در مورد آینده و هدایت تصمیمگیری است.
هوش کسبوکار توصیفی تصویری از اینکه چه کارهایی انجام شده و چه کارهایی انجام نشده و اینکه یک کسبوکار ممکن است در آینده چه کارهایی را انجام دهد، ارائه میدهد. اما از طریق تجزیهوتحلیل کسبوکار آنچه احتمالاً رخ خواهد داد قابلمشاهده است. شرکتها بهطور فزایندهای برای هدایت و جهتدهی برنامهریزی و تصمیمگیریهای روزانه و آیندهنگر، تجزیهوتحلیل کسبوکار و BI را ترکیب میکنند.
هوش کسبوکار سنتی در مقابل هوش کسبوکار معاصر
هوش کسبوکاری که امروزه میشناسیم از اواخر دهۀ 1990 وجود داشته است و در صنایع، مناطق جغرافیایی و در شرکتهایی در اندازههای مختلف استفاده میشده است. بااینحال، ارزش استراتژیک BI در سالهای اخیر بهطور تصاعدی رشد کرده است که به دلیل پیشرفتهای فناوری در پایگاه داده است.
با رشد و گسترش علم داده و قابلیتهای تجزیهوتحلیل داده، نرمافزار مدرن BI توانایی جذب و تجزیهوتحلیل بیشتر مجموعۀ کلان دادهها (Big Data) را که از حجم، تنوع و سرعت بیشتری برخوردارند و اکنون در دسترس شرکتها هستند را دارند. این ویژگیها به سیستمهای BI و متخصصان این امکان را میدهد تا در حال حاضر ارزش بیشتری را برای کسبوکار فراهم کنند و دستیابی به موفقیت بلندمدت آسانتر شود. درعینحال، توسعۀ ابزارهای BI سلفسرویس کاربر پسندتر و افزودن قابلیتهای یادگیری ماشین و اتوماسیون هوشمند در سیستمهای BI، دسترسی به بینشهای مبتنی بر داده را تسهیل می کند.
دستاوردهای کلیدی هوش کسبوکار (BI)
- هوش تجاری شامل استراتژیها و فناوریهای تجزیهوتحلیل دادهها است که برای ارائۀ بینشهایی استفاده میشود که به تصمیمگیری بهتر کمک میکند.
- درحالیکه هوش تجاری برای چندین دهه وجود داشته است اما اکنون دیگر بهعنوان یک اقدام ضروری، استراتژیک و مبتنی بر فناوری است که باید سازمانها از آن استفاده کنند.
- دیجیتالی شدن اطلاعات و پیشرفت در فناوری، قدرت هوش کسبوکار را تسهیل و تقویت کرده است.
- موارد استفاده از BI بیشتر عملکردهای شرکتی و نقشهای کسبوکار را در برمیگیرد.
- هوش تجاری مؤثر میتواند مزایای متعددی برای کسبوکار از افزایش درآمد و چابکی گرفته تا بهبود کارایی و بهرهوری را به همراه داشته باشد.
هوش کسبوکار (BI) به شکل زیر تعریف شده است:
هوش کسبوکار به فناوریها و استراتژیهای بکار گرفتهشده در جمعآوری، یکپارچهسازی، تجزیهوتحلیل و ارائۀ اطلاعات جامع از کسبوکار اشاره دارد که راهنمای تمامی سطوح تصمیمگیری در سازمان است. بهترین سیستمهای BI، دادهها را از انواع سیستمهای داخلی و منابع خارجی جمعآوری میکنند تا بتوانند با استفاده از شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI) نماها یا دیدگاههایی تاریخی (گذشته)، کنونی (حال) و پیشبینی کننده (آیندهی) از عملیات کسبوکار را ارائه دهند. دادهها در قالب گزارشها، تجسم دادهها (ارائۀ دادهها به شکلی بصری) و داشبوردها برای اعضای مجاز نیروی کار سازمان قابلدسترسی است.
تاریخچۀ هوش کسبوکار
استفاده از هوش کسبوکار بهعنوان ابزاری برای جمعآوری، تجزیهوتحلیل و استفاده از اطلاعات برای دستیابی به مزیت رقابتی به بیش از 150 سال پیش باز میگردد. این اصطلاح اولین بار در سال 1865 توسط نویسنده ریچارد میلر دیونز در دائرهالمعارف روایات تجاری و کسبوکار ابداع شد تا توضیح دهد که چگونه یک بانکدار دادهها را جمعآوری، تجزیهوتحلیل و روی آنها اقداماتی انجام میدهد تا از تصمیمگیری خود حمایت کند و بتواند در مسیر رقابتی جلوتر از رقبا حرکت کند.
تاریخچۀ BI بهعنوان فرایندی که به کمک فناوری انجام میشود به اواسط قرن بیستم بازمیگردد، اما تا اوایل دهۀ 1990 فروشندگان نرمافزار شروع به فروش نرمافزار BI کرده بودند. پیش از این، سیستمهای پشتیبانی تصمیمگیری کسبوکار عمدتاً در اختیار متخصصان بسیار آموزشدیده بود. آنها برای استقرار گسترده برای کاربران کسبوکار بهاندازهی کافی کاربرپسند نبودند. در عوض، متخصصان علم داده و فناوری اطلاعات، پرسوجوهایی را روی دادههای کسبوکار انجام میدادند و گزارشها، ارائۀ شکل بصری دادهها یا داشبوردهایی را برای دیگران در سازمان تولید میکردند. این گزارشها دادههای زمان واقعی (بلادرنگ) را ارائه نمیکردند و این فرایند هم کُند و هم گران بود.
امروزه استفاده از هوش تجاری برای بسیاری از سازمانهای بزرگ به امری ضروری تبدیل شده است. پیچیدهترین سیستمها قابلیت مشاهدهی کلی و بیدرنگ را در حیطۀ معیارهای مهم کسبوکار ارائه میدهند و با ظهور نرمافزارهای کاربرپسندتر، تعداد بیشتری از کارکنان در یک سازمان میتوانند بدون توجه به مهارت فنی یا تحلیلی، از قدرت BI استفاده کنند. در میان سایر ویژگیهای BI، کاربران کسبوکار میتوانند روی دادهها عملیات پرسوجو را انجام دهند، نمایی بصری از دادهها را ایجاد و داشبورد طراحی کنند.
هوش کسبوکار چگونه کار می کند؟
سیستمهای هوش تجاری تجزیهوتحلیل دقیقی از عملیات و عملکرد کسبوکار ارائه میدهند. این فرایند با جمعآوری دادههایی که در برنامههای نرمافزاری داخلی سازمانی و از منابع خارجی وجود دارد آغاز میشود. دادهها ممکن است ساختاریافته یا بدون ساختار، تاریخی یا دادههای زمان واقعی باشند. اغلب، این دادهها در یک انبار دادهی مرکزی یا بازارهای های داده ی (data marts) کوچکتر جمعآوری میشوند. همچنین ممکن است دریاچۀ داده (Data Lake) وجود داشته باشد، جایی که دادههای خام مانند فایلهای گزارش معمولاً در آن قرار دارند. از ابزارهای مدیریت و یکپارچهسازی دادهها میتوان برای استخراج، تبدیل و بارگذاری دادههای خام در انبار داده استفاده کرد.
مکانهایی که دادهها در آنها قرار دارند:
- دریاچۀ داده (Data Lake): دریاچههای داده، مخازن ذخیرهسازی بزرگ و گاهی عظیمی هستند که حاوی طیف گستردهای از دادههای خام، ساختاریافته، نیمه ساختاریافته و بدون ساختار هستند. هر نوع داده زمانی که در دریاچۀ داده است در فرمت اصلی خود باقی میماند. دادهها ممکن است از بسیاری از منابع داخلی و خارجی به دریاچه انتقال داده شوند. رسانۀ ذخیرهسازی (storage medium) مورداستفاده معمولاً ارزان است و استخراج، تبدیل و بارگذاری دادهها بهگونهای که بتوان از آن برای تجزیهوتحلیل استفاده کرد اغلب به خبرگی تخصصی نیاز دارد.
- انیارهای داده (Data warehouses): این انبارها حاوی دادههایی هستند که ممکن است از یک دریاچۀ داده استخراجشده یا مستقیماً ذخیره شده باشند. دادهها در یک انبار داده در فرمت اختصاص دادهشده هستند و از یک طرحواره یا شِمای تعریف شده استفاده میکنند. ممکن است ساختاریافته یا نیمه ساختاریافته باشد مانند فایلهای ویدئویی که حاوی متادیتاهایی (ابردادههایی) هستند که محتویات را توصیف میکنند. انبارهای داده معمولاً بزرگ هستند و حاوی دادههایی از تمام زوایا و بخشهای یک شرکت هستند، اگرچه بهاندازهی یک دریاچۀ دادهی معمولی نیستند. دادهها به آسانی برای کاربران و برنامههای کاربردی کسبوکار مجاز قابلدسترسی است، اما شرکتها اغلب ترجیح میدهند برای امنیت و سرعت دسترسی، بخشهایی را به بازارهای دادهها تقسیم کنند.
- بازارهای های داده (Data marts): اینها مجموعهای از دادههای مربوط به یک موضوع یا بخش مانند امور مالی، فروش یا بازاریابی هستند و ممکن است بهصورت مستقل یا جدا از یک انبار داده تقسیم شوند. دادهها ساختاریافته و قابلدسترسی برای کاربران و برنامههای کاربردی مجاز کسبوکار است.
- پایگاههای داده (Databases): این پایگاهها مؤلفههای سازماندهی انبارهای داده و بازارهای داده هستند.
در مرحلۀ بعد، نرمافزار هوش کسبوکار انواع مدیریت داده، گزارش دهی، تجزیهوتحلیل و قابلیتهای ارتباطی، ازجمله آمادهسازی دادهها، قابلیتهای پرسوجو و تجزیهوتحلیل پیشرفته ازجمله دادهکاوی، تجزیهوتحلیل پیشبینی (پیشگیرانه)، متنکاوی و تجزیهوتحلیل آماری را ارائه میدهد. همچنین KPIهای حاصل و اطلاعات دیگر را بین کاربران کسبوکار توزیع میکند و بینشهایی را برای کمک به هدایت اقدامات تاکتیکی و استراتژیک ایجاد می کند و در اختیار افراد قرار میدهد.
گردش کار هوش کسبوکار
اهمیت هوش کسبوکار
اهمیت هوش کسبوکار (BI) از آن جهت است که با ارائۀ دادههای در زمان واقعی و تاریخی مرتبط شرکتها را به سمت تصمیمگیریهای بهتر راهنمایی می کند. تحلیلگران میتوانند از هوش تجاری بهعنوان اهرم قدرت برای ارائۀ معیارهای عملکردی و رقابتی برای کمک به سازمان استفاده کنند تا اطمینان حاصل کنند که آنها کارآمد بوده و در جهت دستیابی به اهداف کار میکنند. ابزارهای BI همچنین تشخیص روندهای بازاری که ممکن است سازمان روی آنها سرمایهگذاری کند، گلوگاهها در عملیات قبل از ایجاد اختلال و مشکلات احتمالی زنجیرهی تأمین قبل از اینکه بر مشتریان تأثیر بگذارد را آسانتر می کند.
هوش کسبوکار داشتن دادههای بهروز، تجسم و ارائۀ تصویری بصری از دادهها را آسان می کند که این کار برای همۀ موارد سودمند است از انطباقپذیری تا استخدام. قابلیتهای پیشرفته BI باعث تصمیمگیری بهتر در چندین زمینه میشود؛ از برنامهریزی استراتژیک بلندمدت گرفته تا مدیریت روزانه، از انتخابهای تاکتیکی تا استراتژیک و از تصمیمات گرفتهشده از اتاق هیئتمدیره تا خطوط مقدم کسبوکار. سازمانهایی با قابلیتهای BI قوی با اطلاعات دقیقی که در اختیار کارکنان قرار میدهند، افراد خود را برای پیشبینی دقیق، واکنش به تغییرات و رقابت مؤثر توانمند میسازند.
موارد استفاده از هوش کسبوکار
از آنجا که هوش کسبوکار قابلیت ارائۀ ارزش در توابع و بین واحدهای کسبوکار را دارد، موارد استفاده از هوش تجاری همراه با دادهها و قابلیتهای فناوری موجود همواره به رشد خود ادامه میدهند. بیشتر آنها را میتوان بهصورت زیر دستهبندی کرد:
- مدیریت عملکرد: بیشتر سازمانها KPI های متعددی را دنبال میکنند که هم شامل معیارهایی است که اطلاعات کلی کسبوکار را دارند و هم توابع کلیدی مانند حسابهای پرداختنی یا موجودی. یکی از مهمترین مزایای BI توانایی آن در نظارت و گزارش آسان طیف گستردهای از KPIها است، نهتنها برای تأیید پیشرفت به سمت اهداف کسبوکار، بلکه برای کشف کاستیها و مسائل در همان ابتدا. رهبران و مدیران همچنین میتوانند از ابزارهای BI برای کمک به ریشهیابی علل و راهحلها استفاده کنند.
- تصمیمگیری بهتر و سریعتر: ابزارهای پیشرفتۀ BI به کاربران کسبوکار دید جامعتر و قابلدرکتری از دادهها ارائه می کند که به آنها کمک میکند کارهای خود را انجام دهند. تصمیمگیری داده محور بیش از هر زمان دیگری در یک بازار فوق رقابتی و پویا اهمیت دارد.
- بهینهسازی فرایند کسبوکار: رهبران و مدیران میتوانند از قابلیتهای BI برای شناسایی ناکارآمدیها و گلوگاههای بهرهوری که در حجم انبوه دادههای عملیاتی یا معاملاتی پنهانشدهاند، استفاده کنند. با جمعآوری و تجزیهوتحلیل این دادهها، هوش تجاری رهبران و مدیران را قادر میسازد تا فرایندها را مجدداً متعادل کنند -در فروشگاهها، در امتداد زنجیرهی تأمین، در گردشهای کاری فروش و بازاریابی، در شبکههای فناوری اطلاعات یا در تجارب مشتری یا کارمند.
- درک دقیق از بازارها و مشتریان: تیمهای فروش و بازاریابی میتوانند از BI برای استخراج دادههای ذخیرهشدهی با حجم بالا برای کسب دانش عمیق در مورد نیازها و رفتارهای خرید مشتریان فعلی و آینده استفاده کنند. ابزارهای مدرن BI کلان دادهها را از داخل و خارج از شرکت با یکدیگر ترکیب میکنند تا رویکردهای مواجهه با مشتری را بهینه کنند و درنهایت فروش، سهم بازار، ارزش طول عمر مشتری و وفاداری را افزایش دهند.
- افزایش بینش برای برنامهریزی استراتژیک: هوش کسبوکار بینشهایی را برای هدایت استراتژیها و جهتگیریهای سازمانی ارائه میدهد. تیمهای اجرایی، اعضای هیئتمدیره، استراتژیستها و متخصصان تحقیق و توسعه میتوانند ابزارهای BI را همراه با تجزیهوتحلیل کسبوکار به کار گیرند تا نهتنها محیط کسبوکار فعلی، بلکه سناریوهای احتمالی آینده را درک کنند.
مزایای هوش کسبوکار
واضح است که هوش کسبوکار (BI) به کاربران کسبوکار در سراسر توابع و سطوح اطلاعات کلیدی و پایهای واقعی میدهد تا به آنها کمک کند هوشمندتر کار کنند. این منجر به تعدادی از مزایای تجاری و نتایج مثبت میشود، ازجمله مزایای هوش کسبوکار عبارتاند از:
- درک دقیقتر و جزئیتر از عملکرد کسبوکار؛
- ارتباطات بهتر میان تصمیمگیرندگان؛
- هشدار اولیه در مورد چالشهای کسبوکار، مالی و عملیاتی؛
- ارزیابی مستمر، دقیق و تجزیهوتحلیل رقابتی؛
- دسترسی بهتر به دادههای کسبوکار با کیفیت بالاتر و کاملتر؛
- توانایی پیشرفته برای پیشبینی جریان نقدی، بازار و روندهای تقاضا؛
- افزایش بهرهوری یا کارایی عملیاتی؛ و
- تصمیمگیری آگاهانهتر، دقیقتر و سریعتر.
این موارد باید منجر به افزایش درآمد، سودآوری بهتر، برنامهریزی و تحلیل مالی دقیقتر (FP&A) و بهبود مدیریت ریسک شود.
انتخاب راهحل هوش کسبوکار (BI)
مجموعه یا پلتفرم مناسب هوش کسبوکار (BI) به کاربران کسبوکار در زمان واقعی دید مرتبط با نقشهایشان را ارائه میدهد. آنها را قادر میسازد تا روندها، فرصتها و چالشها را شناسایی کنند و به آنها اجازه میدهد فوراً موضوع اصلی را بررسی کنند تا اقدامی انجام دهند. نرمافزارها و پلتفرمهای هوش تجاری پیشرفته این کار را با قدرت تجزیهوتحلیل دادهها، گزارش دهی، داشبوردها و سایر فرایندهای یکپارچۀ تعبیهشده در سیستمها انجام میدهند.
راهحلهای هوش کسبوکار زیادی برای انتخاب وجود دارد. از ابزارهایی که تنها یکبار با هدف خاصی بکار گرفتهشده تا مجموعه نرمافزارها و پلتفرمهای یکپارچه ساخته شده توسط فروشندگان بزرگ نرمافزار، تأمینکنندگان تخصصی و تعداد زیادی از استارت آپ ها. در اینجا چند سؤال اولیه وجود دارد که باید هنگام انتخاب راهحل BI در نظر بگیرید:
- به چه نوع بینشی از داده نیاز دارید؟ نیازهای شما برای استفاده از دادهها چیست؟ آیا تیمی از دانشمندان داده دارید یا کاربران شما گزارشها، KPI و داشبورد خود را خواهند ساخت؟ گزینههای شما بر اساس اینکه چه کسی به دادهها نیاز دارد و چه کاری میخواهید با آن انجام دهید متفاوت خواهد بود.
- به دنبال حل چه نوع مشکلات کسبوکاری هستید؟ چه سؤالاتی را میخواهید با هوش تجاری پاسخ دهید؟ بهجای شروع با یک سیستم BI و تنظیم نیازهای کسبوکار با قابلیتهای آن سیستم، با الزامات کسبوکار شروع کنید و بهترین را پیدا کنید.
- دادههای شما کجاست و در چه فرمتی است؟ مهم است که یک ابزار BI را با توجه به محیطی که دادهی شما در آنجا قرار دارد در نظر بگیرید. درک زیرساخت دادههای موجود، شما را به سمت راهحلهایی راهنمایی می کند که میتوانند به بهترین نحو به شما کمک کنند. برای مثال، اگر دادههای شما عمدتاً بدون ساختار و سیلویی هستند یا به راهحلی نیاز دارید که بتواند آنها را پاکسازی و آماده کند یا به متخصصان داده دسترسی داشته باشید که میتوانند مشکلات را برطرف کنند. گزینۀ جایگزین این است که ایجاد گزارش را به کارشناسانی که میتوانند نقصها را برطرف کنند محدود کنید.
- مورد و بودجۀ کسبوکار شما چیست و به چه میزان است؟ قبل از اینکه به هر راهحلی نگاه کنید، بسیار مهم است که بدانید سازمان شما چگونه میتواند از عهدهی هزینههای مالی آنها برآید. یک مورد کسبوکار واقعگرایانه که بازدهی احتمالی راهحل BI را در نظر میگیرد، به این امر کمک می کند.
- آیا شما همتایانی با تجربۀ هوش تجاری مثبت دارید؟ با سایر شرکتهایی که راهحلهای BI را با موفقیت پیادهسازی کردهاند صحبت کنید و تعیین کنید که چگونه میتوانید بهترین شیوههای آموختهشدهی آنها را در سناریوی خود اعمال کنید. همچنین در مورد اینکه آیا آنها از یکپارچهسازی سیستم استفاده کردهاند یا IT داخلی، بپرسید.
- کاربران به چه مهارتهایی در زمینۀ هوش کسبوکار نیاز دارند؟ سیستمهای BI امروزی برای تمام سطوح کاربران کسبوکار طراحی شدهاند، از رهبران C-suite گرفته تا مدیران عملیات و فروش تا نمایندگان خدمات مشتری خط مقدم و کارگران کارخانه.
بازار هوش تجاری شاهد رشد قابلتوجهی است و دلیل خوبی هم دارد. اهمیت بینش مشترک، قابلاعتماد، دقیق و کنونی برای هدایت کسبوکار روبهجلو هرگز تا به امروز اینقدر مهم نبوده است.
رویکرد صحیح، راهحلها و خدمات هوش تجاری میتوانند طیف گستردهای از مزایا ازجمله بهینهسازی فرایندهای داخلی کسبوکار، تسریع و افزایش تصمیمگیری، افزایش درآمد، کسب مزیت نسبت به رقبا و افزایش کارایی عملیاتی را ارائه دهند. سیستمهای BI همچنین به شرکتها کمک میکنند تا روندهای بازار را شناسایی کرده و مشکلات کسبوکار را که باید برطرف شوند، شناسایی کنند. نرمافزار داشبورد مدیریتی رامیکس یکی از بهترین نرمافزارهای هوش کسبوکار است که میتواند پاسخگوی نیاز کسبوکارتان باشد.
برخی سؤالات متداول هوش کسبوکار
چه کسی از هوش کسبوکار (BI) استفاده می کند؟
هوش تجاری مدرن دارای موارد استفاده در واحدها و توابع کسبوکار است. سیستمهای BI سنتی به مهارتهای متخصصان فناوری اطلاعات یا BI برای پرسوجو از دادهها، اجرای گزارشها و ارائۀ داشبورد نیاز داشتند. با این حال، سیستمهای BI امروزی برای کاربران در سراسر کسبوکار از رهبران C-suite گرفته تا مدیران عملیات و فروش، تا نمایندگان خدمات مشتری خط مقدم و کارگران کارخانه طراحی شدهاند. بهطور فزایندهای، این قابلیتهای BI ممکن است در برنامههای کاربردی دیگری که کاربران کسبوکار قبلاً از آنها استفاده میکردند تعبیه شود و ارائۀ بینش را سریعتر و یکپارچهتر کند.
هوش کسبوکار چگونه از تصمیمگیری پشتیبانی می کند؟
درک دقیق آنچه در تمام جنبههای کسبوکار اتفاق میافتد برای مدیریت عملکرد کسبوکار و هدایت تصمیمگیری داده محور مهم است. با این حال، زمانی که این دادهها در سیستمهای متفاوت ذخیره میشوند، توانایی انجام تجزیهوتحلیل، محاسبه و نظارت بر شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI) و رساندن آن اطلاعات ارزشمند به دست تصمیمگیرندگان دشوار است. سیستمهای BI مدرن امروزی دادهها را از برنامههای نرمافزاری سازمانی و از منابع خارجی جمعآوری و یکپارچه میکنند و یک مخزن دادهی واحد و یکپارچه برای تصمیمگیری مؤثرتر و بهطور فزایندهای در زمان واقعی و بهینهسازی عملکرد در سراسر سازمان ایجاد میکنند. قابلیتهایی ازجمله آمادهسازی دادهها، پرسوجو، تجزیهوتحلیل پیشرفته و توزیع اطلاعات حاصله به کاربران کسبوکار، آنها را در تصمیمگیری تاکتیکی و استراتژیک هدایت می کند.
آیا هوش کسبوکار بخشی از علم داده است؟
هوش تجاری و علم داده ارتباط نزدیکی با هم دارند اما رشتههای متمایز هستند. علم داده یک حوزهی بین رشتهای است که روشهای درک، ذخیره، پردازش و تجزیهوتحلیل دادهها بهمنظور استخراج ارزش و انتقال آن به سازمان را پوشش میدهد. BI به تجزیهوتحلیل دادههای کسبوکار بهمنظور درک عملکرد شرکت و ارائۀ بینش عملی اشاره دارد.